loading...
ردپای بهشت
admin بازدید : 120 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

قرآن و معاد جسمانی

در این بخش به نقل و بررسی نمونه
هایی از آیات قرآن پیرامون معاد جسمانی میپردازیم
:
1.
ابراهیم ـ علیه السلام ـ و چگونگی احیای مردگان
قرآن كریم یادآور میشود كه ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ از خداوند درخواست كرد تا چگونگی احیای مردگان را به او نشان دهد. خداوند درخواست او را پذیرفت و دستور داد تا چهار پرنده را ذبح و بدنهای آنها را ذره ذره كند،‌ آنگاه آنها را به هم درآمیزد، و سپس آنها را به چند قسمت تقسیم كرده و بر بالای چند كوه بگذارد، سپس هر یك از آن پرندگان را با نام او بخواند، و بنگرد كه چگونه اجزای پراكنده از نقاط مختلف گرد آمده، و آن پرنده شكل نخست خود را بازیافته و زنده میگردد، چنان كه میفرماید:
«
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ أَرِنِی كَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى؟ قالَ: أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ؟ قالَ: بَلى وَ لكِنْ لِیَطْمَئِنقَلْبِی قالَ: فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَكَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَكِیم(بقره/ 260)
آیه یاد شده، به روشنی بر معاد جسمانی و زنده شدن بدنهای مردگان دلالت دارد، زیرا ابراهیم از خداوند درخواست میكند تا چگونگی احیاء مردگان را در قیامت به او نشان دهد، و از پاسخ خداوند و دستوری كه به ابراهیم داده شد، معلوم میشود كه سؤال او مربوط به حشر و بعث بدنهای متلاشی شده و پراكنده در زمین بوده است، و هرگاه پرسش او فقط ناظر به معاد روحانی و حشر ارواح بود، نیازی به انجام آن برنامه ویژه نبود، و اصولاً‌ مسئله معاد روحانی قابل مشاهده حسی نمیباشد.
2.
سرگذشت عزیر:
قرآن، از پیامبری یاد می
كند كه به شهری ویران گذشت كه سكنه آن همگی هلاك شده بودند، با دیدن آن منظره مسئله معاد و احیاء مردگان در ذهن او راه یافت و با شگفتی با خود گفت: خداوند چگونه انی مردگان را زنده میكند (این سخن از روی تردید نبود، بلكه او به احیاء مردگان و توانایی خداوند بر آن یقین داشت. لیكن بزرگی و شگفتآور بودن آن وی را به آن اندیشه فرو برد و گویا میخواست به گونهای آن را مشاهده نماید، بدین جهت) خداوند او را به مدت صد سال میمیراند آنگاه او را زنده كرد و این در حالی بود كه مركب او نیز مرده و استخوانهای آن، پوسیده و از هم متلاشی شده بود ولی خوراكی و نوشیدنی كه همراه داشت همچنان سالم باقی مانده بود. آنگاه خداوند با زنده كردن مركب او، ‌چگونگی احیاء مردگان را به او نشان داد. چنانكه میفرماید:
أوْ كَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیَهٍ وَ هِیَ خاوِیَهٌ عَلی عُرُوشِهَا، قالَ: أنَّی یُحْیِی هذِهِ اللهُ بَعْدُ مَوْتِها؟ فَامَاتَهُ اللهُ مِائَهَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ؟ قالَ: لَبِثْتُ یَوْماً أوْ بَعْضَ یَومٍ.
قالَ: بَلْ لَبِثْتَ مِائَهَ عامٍ فَانْظُرْ إِلی طَعَامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ یَتَسنَّهُ وَ انْظُر إِلی حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آیَهً لِلنّاسِ وَ انْظُرْ إِلی الْعِظَامِ كَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوها لَحْمَاً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ: أعْلَمُ أنَ اللهَ عَلی كُلِّ شَیْءٍ قَدِیر(بقره/ 295)
شیوه استدلال به آیه مزبور بر معاد جسمانی از آنچه در رابطه با ارائه كیفیت احیاء مردگان برای ابراهیم ـ علیه السلام ـ بیان گردید روشن است.
3.
تشبیه احیاء مردگان به احیاء زمین:
قرآن برای اثبات این
كه معاد و احیاء مردگان كاری ناممكن نبوده و خداوند بر انجام آن توانا است احیاء زمین كه در همین دنیا به طور مكرر رخ میدهد را یادآوری میكند چنانكه میفرماید:
«
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خاشِعَهً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِی أَحْیاها لَُمحْیِ الْمَوْتى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ(فصلت/ 39)

از نشانههای تدبیر الهی این است كه تو زمین را خشك و تهی از گیاه میبینی، پس آنگاه كه آب بر آن نازل نماییم حركت و جنبش كرده و بالا میآید، به درستی كه آن كس كه زمین را احیاء نمود، احیاء كننده مردگان میباشد، حقاً كه او بر هر كاری توانا است.
و نیز میفرماید: «فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِكَ لَُمحْیِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ) روم/ 50(
به نشانههای رحمت خدا بنگر كه چگونه زمین را پس از مرگ آن زنده میكند، او احیاء كننده مردگان میباشد و او به هر چیزی توانا است.
و نیز میفرماید: «وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ) روم/ 19(
زمین را پس از مردن زنده میكند، و شما نیز اینگونه از زمین خارج میشوید.
بدیهی است آن چه محكوم مرگ میشود و حیات او متوقف میگردد روح انسان نیست، بلكه بدن او میباشد، بنابراین تشبیه احیاء مردگان به احیاء بدنها است، به ویژه اینكه كلمه «تخرجون» در آیه اخیر گویای این مطلب است كه انسانها بسان گیاهان كه از دل خاك بیرون میآیند، از زمین خارج میشوند، و آنچه در درون زمین جای میگیرد بدنها است نه ارواح و جانها.
4.
همانندی زنده شدن پس از مرگ با زنده شدن نخست:
برخی از آیات قرآن، بیانگر این مطلب می
باشند كه چگونگی زنده شدن مردگان همانند زندگی یافتن نخست آنان است، یعنی همانگونه كه در آغاز از زمین پدید آمدهاند، بار دیگر نیز از زمین بیرون میآیند.
چنان كه میفرماید:
«
مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِیها نُعِیدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَهً أُخْرى(طه/ 55)( علی ربانی گلپایگانی - عقاید استدلالی)



چیستی معاد جسمانی :
معادجسمانی، عبارت است از اینکه روح به بدن اخروی برگردد، بدنی که طبق شرع و عرف، همین بدن دنیوی باشد و تبدّلات و تغییراتی که از نظر شرع و عرف در دنیا به وحدت بدن ضرر نمی زند و به این واقعیت هم که بدن، دنیوی است، آسیب نمی رساند.»)بحار الانوار، ج7، ص48 و 50، به نقل از: شرح العقائد، العضدیة، ج2، ص 247)

خواجه نصیر الدین الطوسی در تلخیص المحصل می گوید: «مسلمانان برخلاف فلاسفه، به این اتفاق نظر دارند که معاد جسمانی حق است؛ معاد به این معنا که اجزای بدن بعد از تفرقشان جمع شده و بازگردانده می شود. دلیل ما بر این مسئله، این است که این امر فی نفسه ممکن بوده، و مخبر صادق به آن خبر داده است. پس قائل شدن به معاد جسمانی واجب است.»( تلخیص المحصّل، معروف به نقد المحصل، خواجه نصیر الدین طوسی، تهران، انتشارات مؤسسه مطالعات اسلامی، دانشگاه شعبه تهران، ص 392)
علامه فیض کاشانی می گوید: «آنچه که در معاد برمی گردد و در آخرت محشور می شود از نظر روح و جسم عیناً همین شخص انسان است که در دنیا بوده است؛ هر چند که بر اثر اخلاق به صورت خر و خوک درآمده باشد. در حدیث امام صادق(ع) که درباره انسان برزخی فرموده است : اگر او را ببینی می گویی فلانی است ؛ ناظر به همین امر است. منشأ این وحدت و عینیت، نفس آدمی است ؛ چون طبق تحقیق استادمان صدر المحققین، تشخیص بدن هر انسانی به نفس او است و جز در پرتو نفس، امتیاز و تعیّنی ندارد. به همین سبب است که بدن زید و اعضای او به نفس منتسب می شود و به نفس، معرفی می گردد و نفس است که معیار وحدت آدمی است ؛ اگر چه در طول زندگی با انواع تبدّل و دگرگونی مواجه می شود.( علم الیقین، فیض کاشانی، قم، انتشارات بیدار، ج 2، ص 902 و 903)

درباره چگونگی معاد جسمانی نظریات متفاوتی مطرح شده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می کنیم:

برخی محققان در چگونگی معاد جسمانی می گویند: «صورت هر موجودی در وعاء و ظرف زمان، و روح مفارق در عالم ملکوت باقی است. پس هیچ صورت و نفسی معدوم نشده است تا اعاده آن محال باشد و نفس، به ذات خود دارای نیروی شنیدن، دیدن و چشیدن است، و قوای واهمه و متخیّله از شئون نفس ناطقه و مجردند. پس آنچه را نفس ناطقه در زمین خیال و حسّ مشترک خویش کاشته و در صندوق توهّم خود انباشته است، به حکم «کَمَا بَدَاَکُمْ تَعُودُونَ» بعد از رفع حجاب طبیعت و کشف اسرار حقیقت، به واسطه راه طی شده طریقت و مواعید صادقه شریعت، نتیجه اعمال و افکار دنیوی خود را خواهد یافت، و به سرمنزل اصلی و مرتبه لایق خویش خواهد شتافت.
کسانی که روح و نفس ناطقه را جسم شمرده اند، دانسته یا ندانسته، معاد تجردی را انکار کرده و حشر را به جسم منحصر دانسته، گویند: در قیامت روح که جسمی است لطیف به بدن خاکی از گور برآمده که جسمی است کثیف داخل می شود، و برای دریافت جزای کردار دنیوی خویش محشور می گردد.»(شرح منظومه فارسی، زین الدین (جعفر) زاهدی، قم، انتشارات مصطفوی، ج 3، ص 245.)
برخی متکلّمان مانند: پیروان نظام و مقلدان ذیقراطیس، جسم را از جواهر فرد (جزء لایتجزّی) مرکب پنداشته، می گویند: «پس از مفارقت روح، بدن متلاشی می گردد؛ ولی اجزای اصلی (جواهر فرد) آن در علم خداوند قادر مختار محفوظ می ماند تا هنگامی که مشیّت الهی بر عود انسان تعلّق گیرد؛ آن گاه اجزای منتشر شده از نو به یکدیگر اتصال یافته، به صورت شخص سابق متشکل می شود، و نفس ناطقه، مانند دوران زندگی دنیوی به آن باز می گردد و محشور می شود.»( شرح منظومه، قسمت فلسفه، ص 342 و اسرار الحکم، حکیم سبزواری، با مقدمه و حواشی میرزا ابو الحسن شعرانی، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، دوم، 1362 ه. ش، ص 341. )
برگشتن اجسام، بعد از پوسیدن آنها، امری ممکن است و مخبر صادق هم به وقوع آن خبر داده است پس یک امر حقیقی و وقوعش حتمی است؛ امّا امکان آن، پس به این دلیل است که اجزای میّت قابلیت برای جمع شدن را دارد تا روح در آن دمیده شود و اگر قابل نبود، از اوّل امر نیز بدن از آن اجزا مرکب نمی شد. پس ترکیب ابتدایی قوی ترین دلیل برای امکان وقوع حشر است. خداوند متعال به ا جزای هر شخصی عالِم است و می داند که اجزای متفرّقه ابدان، جزو کدام بدن بوده است و در بحث صفات، علم خداوند بر تمام معلومات ثابت شده است. پروردگار، قادر است آن اجزای پراکنده را جمع کند و به آن روح بدمد و آن را به هیئت اوّل بگرداند؛ چون در مبحث قدرت خداوند، قدرت خدا بر تمام ممکنات به اثبات رسیده است. پس این مطلب ثابت شد که بازگشت اجسام به حالت اوّلیه خود که در دار دنیا داشته اند امری ممکن است.( شرح باب حادی عشر، فاضل مقداد، مترجم: محمّدعلی حسینی شهرستانی، قم، انتشارات علّامه، ص 276)
اشراقیان، معاد جسمانی را با بدنهای مثالی پذیرفته اند و نزد همه، نفوس همان نفوس دنیوی هستند.
توضیح: اشراقیان می گویند: میان عالم عقلی که مجرد محض و فعلیت صرف است، و عالم حسّی که مادّه مخلوط و طبیعت ممزوج و قوّت مشوب است، عالمی است که موجودات آن از حیث تجرد و قائم به ذات خود بودن، شبیه عالم محتول، و از جهت مشکل و مقدار داشتن، مانند عالم محسوس است؛ زیرا موجودات آن مثل صورتهایی که در آب یا آینه یا خیال یا عالم خواب دیده می شود وزن و ماده ندارند، آن عالم را مثال و خیال منفصل، و برزخ و عالم اشباح مجرّده می نامند. موجودات عالم مثال به سبب سیر نزولی وجود مجرد، دارای شکل و مقدارند و به سبب سیر صعودی اجسام، از وزن، ماده و لوازم آن مانند: کون و فساد، زمان و مکان مجردند. و گاهی آن موجودات را در عالم طبیعت می توان یافت؛ مانند: صورتهایی که در خواب و مکاشفات یا هیئت و اشکالی که در آب و آیینه و عالم خیال مشاهده می شود(ر.ک: شرح منظومه (قسمت فلسفه)، ص 342 و شرح منظومه فارسی، ج 3، ص 254. )

خلاصه و نتیجه بحث
از مطالب گذشته چنین به دست می آید:
1. جسمانی و روحانی بودن معاد با هم از راه عقل و نقل ثابت است؛
2. طبق نظر اکثر علما، جسمانی بودن معاد حتمی است؛
3. در چگونگی معاد جسمانی نظریات متعددی ارائه شده است:
الف. روح، جسمی لطیف است که به بدن خاکی انسان که از قبر بیرون می آید داخل می شود و برای دریافت جزای اعمال دنیوی خویش با بدن دنیوی محشور می شود؛
ب. نفس و روح مانند دوران زندگی دنیوی به بدن باز می گردد و محشور می شود؛
ج. خداوند، اجزای پراکنده را جمع می کند و دوباره به آن روح می دهد و آن را به هیئت اوّل برمی گرداند و اجسام به حالت اوّلیه برمی گردد؛
د. معاد جسمانی فقط با بدنهایی مثالی امکان دارد.
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 27
  • کل نظرات : 25
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 35
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 41
  • بازدید ماه : 38
  • بازدید سال : 473
  • بازدید کلی : 6,974