loading...
ردپای بهشت
admin بازدید : 165 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (2)

و نيز مجلسي‌ از «توحيد» صدوق‌ از دَقّاق‌ از كليني‌ با اسنادش‌ مرفوعاً تا ابن‌- أبي‌العوجاء روايت‌ كرده‌ است‌ كه‌ چون‌ حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ علیه السلام با او به‌ مكالمه‌ و محاجّه‌ پرداختند ابن‌ أبي‌العوجاء فرداي‌ آن‌ روز نيز آمد و در نزد حضرت‌ نشست‌ و ساكت‌ بود و به‌ هيچ‌ سخني‌ زبان‌ نگشود.

حضرت‌ امام‌ أبوعبدالله‌ الصّادق‌ علیه السلام به‌ او گفتند: شايد آمده‌اي‌ تا بر همان‌ منوال‌ مكالمات‌ پيشين‌ سخني‌ گوئيم‌؟!

گفت‌: آري‌ يابن‌ رسول‌ الله‌!

حضرت‌ گفتند: بسيار عجيب‌ است‌ كه‌ تو انكار خدا مي‌نمائي‌ و گوئي‌ من‌ پسر رسول‌ خدا هستم‌!

گفت‌: عادت‌ مرا بدين‌ گونه‌ سخن‌ و تعارفات‌ واداشته‌ است‌.

حضرت‌ عالم‌ علیه السلام به‌ او گفتند: چرا سخن‌ نمي‌گوئي‌ چرا حرف‌ نمي‌زني‌؟

گفت‌: إجْلَالاً لَكَ وَ مَهابَهً مَا يَنْطِقُ لِسَانِي‌ بَيْنَ يَدَيْكَ فَإنِّي‌ شَاهَدْتُ الْعُلَمَاءَ وَ نَاظَرْتُ المُتَكَلِّمينَ فَمَا تَدَاخَلَنِي‌ هَيْبَةٌ قَطُّ مِثْلُ مَا تَدَاخَلَنِي‌ مِنْ هَيْبَتِكَ! «به‌ جهت‌ هيبت‌ و جلالي‌ كه‌ تو داري‌ زبان‌ من‌ به‌ سخن‌ گشوده‌ نمي‌شود. من‌ بسياري‌ از علماء را مشاهده‌ نموده‌ام‌ و با بسياري‌ از متكلّمين‌ به‌ مناظره‌ و بحث‌ پرداخته‌ام‌، اما هيچ‌ گاه‌ همانند ابّهتي‌ كه‌ از تو به‌ من‌ رسيده‌ است‌ از ايشان‌ نرسيده‌ است‌!»

حضرت‌ گفتند: آري‌ چنين‌ است‌، وليكن‌ من‌ سوالي‌ را مطرح‌ مي‌كنم‌ و تو بر آن‌ التفات‌ كن‌! آنگاه‌ فرمودند: أمَصْنُوعٌ أنْتَ أوْ غَيْرُ مَصْنُوعٍ؟! «آيا وجودت‌ ساخته‌ شده‌ است‌ يا غير ساخته‌ شده‌؟!»

عبدالكريم‌ بن‌ أبي‌العوجاء گفت‌: بلكه‌ من‌ غير ساخته‌ شده‌ هستم‌!

حضرت‌ عالم‌ علیه السلام به‌ وي‌ گفتند: فَصِفْ لِي‌ لَوْ كُنْتَ مَصْنُوعاً كَيْفَ كُنْتَ تَكُونُ؟!

«براي‌ من‌ توصيف‌ كن‌ كه‌ اگر فرضاً وجودت‌ ساخته‌ شده‌ بود، چطور و چگونه‌ بودي‌؟!»


بقیه در ادامه مطلب

admin بازدید : 120 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

از بحثهای مهمِ مسئله معاد، بحث درباره چگونگی معاد از نظر جسمانی و روحانی بودن آن است. در این زمینه از سوی فیلسوفان و متكلمان اسلامی، سه نظریه مطرح گردیده است:
1.
فقط معادی جسمانی: در قیامت جز بدن و لذایذ و آلام بدنی و حسی تحقق ندارد.
2.
فقط معاد روحانی: در قیامت جز روح و لذایذ و آلام روحی و عقلی تحقق ندارد.
3.
اعتقاد به هر دو معاد: در قیامت هم روح محشور میشود و هم بدن، و علاوه بر لذایذ و آلام حسی، آلام و لذایذ روحی و عقلی نیز تحقق دارد.
معاد جسمانی و روحانی از دیدگاه قرآن
از مطالعه آیات قرآن به روشنی به دست میآید كه معاد هم جسمانی است و هم روحانی، یعنی علاوه بر اینكه ارواح در قیامت محشور خواهند شد، بدنها نیز بار دیگر صورت و شكل پیشین خود را بازیافته و مورد تعلق ارواح قرار میگیرند، و نیز پاداشها و كیفرها منحصر در لذایذ و آلام حسی و بدنی نبوده، بلكه یك رشته لذایذ غیر حسی و غیر بدنی نیز تحقق دارد: اینك نمونههایی از آیات قرآنی را در دو زمینه معاد روحانی و معاد جسمانی، یادآور میشویم:


بقیه در ادامه مطلب

admin بازدید : 135 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)


آیا این حدیث معتبر است؟

الإحتجاج على أهل اللجاج(للطبرسي) ج‏1 171 احتجاج أمير المؤمنين ع بعد دخوله البصرة بأيام على من قال من أصحابه إنه ما قسم الفي‏ء فينا بالسوية و لا عدل في الرعية و غير ذلك من المسائل التي سئل عنها في خطبة خطبها ..... ص : 168
الإحتجاج على أهل اللجاج(للطبرسي)، ج‏1، ص: 171
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ‏: لَمَّا فَرَغَ عَلِيٌّ ع مِنْ قِتَالِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ وَضَعَ قَتَباً عَلَى قَتَبٍ‏ «1» ثُمَّ صَعِدَ عَلَيْهِ فَخَطَبَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ فَقَالَ يَا أَهْلَ الْبَصْرَةِ يَا أَهْلَ الْمُؤْتَفِكَةِ «2» يَا أَهْلَ الدَّاءِ الْعُضَالِ‏ «3» أَتْبَاعَ الْبَهِيمَةِ «4»- يَا جُنْدَ الْمَرْأَةِ «5» رَغَا فَأَجَبْتُمْ‏ «6» وَ عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ مَاؤُكُمْ زُعَاقٌ‏ «7» وَ دِينُكُمْ نِفَاقٌ وَ أَخْلَاقُكُمْ دِقَاقٌ ثُمَّ نَزَلَ يَمْشِي بَعْدَ فَرَاغِهِ مِنْ خُطْبَتِهِ فَمَشَيْنَا مَعَهُ فَمَرَّ بِالْحَسَنِ الْبَصْرِيِّ وَ هُوَ يَتَوَضَّأُ فَقَالَ يَا حَسَنُ أَسْبِغِ الْوُضُوءَ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَقَدْ قَتَلْتَ بِالْأَمْسِ أُنَاساً يَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ يُصَلُّونَ الْخَمْسَ وَ يُسْبِغُونَ الْوُضُوءَ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَدْ كَانَ مَا رَأَيْتَ فَمَا مَنَعَكَ أَنْ تُعِينَ عَلَيْنَا عَدُوَّنَا؟
فَقَالَ وَ اللَّهِ لَأَصْدُقَنَّكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَقَدْ خَرَجْتُ فِي أَوَّلِ يَوْمٍ فَاغْتَسَلْتُ وَ تَحَنَّطْتُ وَ صَبَبْتُ عَلَيَّ سِلَاحِي وَ أَنَا لَا أَشُكُّ فِي أَنَّ التَّخَلُّفَ عَنْ أُمِّ الْمُؤْمِنِينَ عَائِشَةَ هُوَ الْكُفْرُ فَلَمَّا انْتَهَيْتُ إِلَى مَوْضِعٍ مِنَ الْخُرَيْبَةِ نَادَانِي مُنَادٍ يَا حَسَنُ إِلَى أَيْنَ؟ ارْجِعْ فَإِنَّ الْقَاتِلَ وَ الْمَقْتُولَ فِي النَّارِ فَرَجَعْتُ ذَعِراً وَ جَلَسْتُ فِي بَيْتِي فَلَمَّا كَانَ فِي الْيَوْمِ الثَّانِي لَمْ أَشُكَّ أَنَّ التَّخَلُّفَ عَنْ أُمِّ الْمُؤْمِنِينَ عَائِشَةَ هُوَ الْكُفْرُ فَتَحَنَّطْتُ وَ صَبَبْتُ عَلَيَّ سِلَاحِي- وَ خَرَجْتُ أُرِيدُ الْقِتَالَ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى مَوْضِعٍ مِنَ الْخُرَيْبَةِ فَنَادَانِي مُنَادٍ مِنْ خَلْفِي يَا حَسَنُ إِلَى أَيْنَ؟ ارْجِعْ مَرَّةً بَعْدَ أُخْرَى فَإِنَّ الْقَاتِلَ وَ الْمَقْتُولَ فِي النَّارِ قَالَ عَلِيٌّ ع صَدَقَكَ أَ فَتَدْرِي مَنْ ذَلِكَ الْمُنَادِي؟ قَالَ لَا قَالَ ع ذَاكَ أَخُوكَ إِبْلِيسُ وَ صَدَقَكَ أَنَّ الْقَاتِلَ وَ الْمَقْتُولَ مِنْهُمْ‏ «8» فِي النَّارِ فَقَالَ الْحَسَنُ الْبَصْرِيُّ الْآنَ عَرَفْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنَّ الْقَوْمَ هَلْكَى‏
وَ عَنْ يَحْيَى الْوَاسِطِيِ‏ «9» قَالَ‏ لَمَّا افْتَتَحَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَيْهِ وَ فِيهِمُ الْحَسَنُ الْبَصْرِيُ‏
______________________________
(1) القنب- بالتحريك- رحل البعير.
(2) المؤتفكة: المنقلبة قال تعالى- في قرى قوم لوط التي انقلبت بأهلها-: و المؤتفكة أهوى، و في الحديث: البصرة إحدى المؤتفكات.
(3) الداء العضال- بعين مضمومة-: المرض الصعب الشديد الذي يعجز عنه الطبيب.
(4) يريد: الجمل الذي ركبته عائشة.
(5) يريد عائشة.
(6) رغا فأجبتم أي الجمل رغا و الرغاء- كغراب-: صوت ذوات الخف و قد رغا البعير يرغو رغاء إذا ضج و رغت الناقة صوتت فهي راغية.
(7) الزعاق- كغراب-: الماء المر الغليظ الذي لا يطاق شربه.
(8) أي: القاتل و المقتول من أصحاب الجمل في النار.
(9) أبو يحيى الواسطي و اسمه سهيل بن زياد الواسطي له كتاب لقي أبا محمّد العسكريّ. أمه بنت محمّد بن نعمان أبي جعفر لأحول الملقب بمؤمن الطاق المتكلم المشهور. رجال الشيخ ص 476 رجال النجاشيّ ص1

admin بازدید : 113 جمعه 23 اسفند 1392 نظرات (0)
admin بازدید : 297 پنجشنبه 22 اسفند 1392 نظرات (1)




به نام خدا 30 تصویر ویژه ایام فاطمیه با کیفیت HD و متناسب سایز گوشی

والپیپر زنده که در هر ساعت از شبانه روز یکی از تصاویر برنامه را رو گوشی ست میکند
امکان اشتراگ گذاری تصاویر
امکان کپی تصاویر در گوشی
امکان کپی کل تصاویر با زدن یه دکمه
امکان ست کردن تصویر برای بکگراند
امکان فعالسازی والپیپر از درون گوشی


دانلود در ادامه مطلب

admin بازدید : 73 چهارشنبه 21 اسفند 1392 نظرات (2)



توحید مفضل شماره 1


توضيح مختصر:مفضل يكي از شاگردان امام صادق عليه السلام است كه به دستور امام طي چهار جلسه به خدمت امام شرفياب ميشد و حضرت نكاتي بسيار لطيف و زيبا از شگفتي هاي عالم طبيعت براي او ميفرمايند.



منبع:سایت تکدید

admin بازدید : 43 چهارشنبه 21 اسفند 1392 نظرات (0)

رجال چیست و ابتدائی ترین مقدماتش چی میباشد ؟


رجال، علمی است که درباره احوال راویان حدیث از حیث اینکه شرایط قبول خبر را دارند یا ندارند، بحث می کند؛ به سخن دیگر، رجال علمی است که پیرامون حالات راویان از نظر صفات و شرایطی که موجب قبولی یا عدم قبولی احادیث آنهاست، بحث می کند؛ اینکه عادل هستند یا نه، موثق هستند یا نه، ممدوح اند یا مذموم، یا مهمل، یا مجهول. تحقیق از اساتید و شاگردان و طبقه روایی شان برای تشخیص مرسل یا مسند بودن خبر و تشخیص راویانی که در نام با یکدیگر اشتراک لفظی دارند، و خلاصه بحث درباره تمام مطالبی که قبول یا رد خبر، بر آن متوقف است. (1)


مثلا در سند حدیثی چنین آمده: «علی بن ابراهیم عن محمد بن عیسی عن یونس بن عبدالرحمن عن صالح بن سهل عن بعض اصحابه عن ابی عبدالله(ع) ... »، این سند از نظر رجالی ضعیف محسوب می شود، زیرا وضعیت «صالح بن سهل» روشن نیست و برخی رجالیون گفته اند: او غالی و کذاب و وضاع بوده است. «بعض اصحابه» هم مجهول است.

ابتدایی ترین مقدمات رجال درباره این مطلب بحث می کند که آیا ما به علم رجال نیاز داریم یا نه. برخی می گویند نیاز داریم و برخی منکر آنند و هر یک برای خود دلایلی دارند و البته دلایل قائلین به ضرورت نیاز به علم رجال، قوی تر و واقع بینانه تر است.(2) پس از اثبات نیاز به علم رجال، نوبت به آشنایی با منابع اولیه رجالی مانند رجال کشی، رجال نجاشی، رجال طوسی، فهرست طوسی، رجال برقی و ... می رسد (3)، سپس نوبت به بررسی منابع ثانوی علم رجال می رسد مانند رجال ابن داوود یا خلاصة الاقوال علامه حلی و ... (4).


پی نوشت
-----------------------------
1- کلیات فی علم الرجال، استاد سبحانی، ص 11.
2- همان، ص 33 تا 51
3- همان، ص 53 تا 75
4- همان، 105 تا 123.

admin بازدید : 44 چهارشنبه 21 اسفند 1392 نظرات (0)


جناب بحرانی در دره 59 کتاب ددر النجفیه می نویسد :
انما أخذ بقول هذا الأخباري الذي أفتاه بناء على ما فهمه من الأخبار، و أن الحكم في تلك المسألة كذلك، فكيف يكون مقلّدا للإمام، و الأخباري الآخر يفتي بخلافه باعتبار ما أدّى إليه فهمه و وصل إليه إدراكه؟

تا آنجا که می گوید :


من أنه ربّما نشأ من اختلاف الأخبار، و ربّما نشأ من اختلاف الأفهام، الذي هو السبب التام في أكثر الأحكام
اگر این دره را کامل بخوانید متوجه می شوید که جناب شیخ یوسف بحرانی سعی بر این دارد که بگوید مجتهدین و اخباریین فرقی باهم ندارند زیرا مجتهدین به دلیل عقلی عمل می کنند و اخباریین به فهم فقیه و هر دو تقلید را جائز می دانند در همان بخش ذکر می کند اینکه اخباریین می گویند همه رعیت یعنی مردم مقلد معصوم اند غلط است زیرا وقتی که شخص اخباری به عالم رجوع می کند آن عالم فهم خود را از روایت می گوید و شخص قبول کرده و بدون دلیل می پذیرد همانطور که اصولیون از مجتهد می پذیرند . همانطور که می بینیم اخباریان ارومیه و تبریز به طور کامل از شیخ حسین عرب باغی تقلید می کنند و اساسا تقلید یک مقوله مشترک بین هر دو گروه است . اخباری فهم خود را میگوید و مجتهد نیز همین طور برای همین شیخ یوسف بحرانی اشاره میکند که این اختلاف واقع شده بین اخباریین به خاطر فهم است نه به خاطر اختلاف حدیث . همانطور که فیض کاشانی نیز در کتاب الاصول الاصلیه ص 150- 151 می نویسد :
تقلید اگر از روی بصیرت و آگاهی باشد تقلیدی جائز است ( که همان تقلید از اخباریان است و در ادامه می گوید حتی اگر از روی بصیرت و آگاهی نباشد )، تا آنجا کی می گوید : و تقلیدی که از روی بصیرت و آگاهی نیست ولی جائز است تقلید از اخباریون در در فتواهایشان است .
در اینجا جناب فیض فاش می گوید که تقلید از اخبارییون حتی اگر از روی بصرت و آگاهی نیست درست است ، ولی در اینجا نهج اهل حدیث و اخباریین جدا می شود ، در پست های بعدی به بیان عقاید اهل حدیث می پردازم .

admin بازدید : 52 چهارشنبه 21 اسفند 1392 نظرات (1)


یک روز پدر بزرگم برام يه کتاب دست نويس آورد، کتابي که بسيار گرون قيمت بود، و با ارزش، وقتي به من داد، تاکيد کرد که اين کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا بايد چنين هديه با ارزشي رو بي هيچ مناسبتي به من بده، من اون کتاب رو گرفتم و يه جايي پنهونش کردم،
چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندي ؟ گفتم نه، وقتي ازم پرسيد چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندي زد و رفت،
همون روز عصر با يک کپي از روزنامه همون زمان که تنها نشريه بود برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روي ميز، من داشتم نگاهي بهش مينداختم که گفت اين مال من نيست امانته بايد ببرمش،
به محض گفتن اين حرف شروع کردم با اشتياق تمام صفحه هاش رو ورق زدن وسعي ميکردم از هر صفحه اي حداقل يک مطلب رو بخونم.
در آخرين لحظه که پدر بزرگ ميخواست از خونه بره بيرون تقريبا به زور اون روزنامه رو کشيد از دستم بيرون و رفت. فقط چند روز طول کشيد که اومد پيشم و گفت ازدواج و عشق مثل اون کتاب و روزنامه مي مونه
ازدواج اطمينان برات درست مي کنه که اين زن يا مرد مال تو هستش مال خود خودت، اون موقع هست که فکر مي کني هميشه وقت دارم بهش محبت کنم، هميشه وقت هست که دلش رو به دست بيارم، هميشه مي تونم شام دعوتش کنم اگر الان يادم رفت يک شاخه گل به عنوان هديه بهش بدم، حتما در فرصت بعدي اين کارو مي کنم حتي اگر هرچقدراون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفيس و قيمتي، اما وقتي که اين باور در تونيست که اين آدم مال منه، و هر لحظه فکرمي کني که خوب اين که تعهدي نداره، مي تونه به راحتي دل بکنه و بره، مثل يه شيء با ارزش ازش نگهداري مي کني و هميشه ولع داري که تا جايي که ممکنه ازش لذت ببري، شايد فردا ديگه مال من نباشه، درست مثل اون روزنامه حتي اگر هم هيچ ارزش قيمتي نداشته باشه...
و این تفاوت عشق است با ازدواج
admin بازدید : 58 یکشنبه 18 اسفند 1392 نظرات (0)



1. خداوند به صالحان و نیکوکاران وعده ثواب و پاداش، و به طالحان و بدکاران وعده کیفر و عذاب داده است:

«وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقينَ غَيْرَ بَعيدٍ هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفيظٍ»؛ در آن روز) بهشت را به پرهيزگاران نزديك مى‏كنند، و فاصله‏اى از آنان ندارد. اين چيزى است كه به شما وعده داده مى‏شود، و براى كسانى است كه بسوى خدا بازمى‏گردند و پيمانها و احكام او را حفظ مى‏كنند. (ق، 31 و 32)

«إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعينَ»؛ مگر گمراهانى كه از تو پيروى مى‏كنند، و دوزخ، ميعادگاه همه آنهاست! (حجر، 43)

2. قیامت، وعده الهی است:

«فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذي يُوعَدُونَ»
آنان را به حال خود واگذار تا در باطل غوطه‏ور باشند و سرگرم بازى شوند تا روزى را كه به آنها وعده داده شده است ملاقات كنند (و نتيجه كار خود را ببينند). (زخرف، 83)

3. با وجود وعده، عمل به آن لازم است.

4. خداوند از وعده خود تخلف نمی کند: «وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ»؛ خداوند هرگز از وعده خود تخلّف نخواهد كرد. (حج، 47)


بنابر این، خداوند به معاد و نیز پاداش و عذاب، وعده داده است و از وعده خود تخلف نمی کند. لذا بر اساس وعده الهی، معاد محقق می شود

admin بازدید : 59 یکشنبه 18 اسفند 1392 نظرات (0)

عقل حکم می کند که هر فاعل مختاری، باید به عدل عمل کند.

انسان ها را می توان به دو دسته فرمانبردار و نافرمان، تقسیم کرد.

لازمه فعل عادلانه این است بین این دو فرق گذاشته شود و به انسان نیکوکار و فرمانبر، پاداش داده، و انسان نافرمان و عصیانگر، مجازات شود.

وقتی پاداش و کیفر در این دنیا محقق نمی شود، لازمه اش این است که عالَم دیگری (عالم آخرت) باشد تا این کار در آن انجام شود.

بنابر این، مقتضای عدل الهی این است که در ادامه عالم دنیا، معاد و عالم آخرت وجود داشته باشد.

admin بازدید : 57 یکشنبه 18 اسفند 1392 نظرات (0)

وجود و اثبات معاد، ادله متعددی دارد؛ که بطور خلاصه و موردی اشاره می کنم:

از خداوند، باطل و عبث، سر نمی زند

خداوند حکیم است و حکیم کار بیهوده و عبث انجام نمی دهد.

خداوند آسمان و زمین را برای انسان و خدمت رسانی به او آفریده:

«هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعا»؛ او خدايى است كه همه آنچه را (از نعمتها) در زمين وجود دارد، براى شما آفريد. (بقره، 29)

«وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً مِنْهُ»؛ او آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه را از سوى خودش مسخّر شما ساخته است‏. (جاثیه، 13)

هدف و غرض از آفرینش انسان و هبوط او به زمین، حیات اخروی و رساندن او به کمال و سعادت ابدی است.

محصور بودن آفرینش انسان به این دنیا، بدون توجه به حیات اخروی و رساندن او به کمال و سعادت، کاری بیهوده و عبث است، و همان طور که عرض شد حکیم، کار عبث و بیهوده نمی کند.

بنابر این، عقل حکم می کند به بودن معاد، زیرا خداوند حکیم است و کار عبث و بیهوده از او صادر نمی شود. و آفرینش انسان بدون حیات اخروی و معاد، عبث و بیهوده است.

«أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ»؛ آيا گمان كرديد شما را بيهوده آفريده‏ايم، و بسوى ما باز نمى‏گرديد؟ (مؤمنون، 115)

admin بازدید : 48 یکشنبه 18 اسفند 1392 نظرات (0)
پیامبر اکرم(ص) در آیینه قرآن کریم





قرآن کریم متقن ترین و بهترین کتاب در معرفى و شناساندن پیامبر اعظم ـ صلى الله علیه و آله ـ است؛ زیرا این کتاب کلام وحى و سخن خداوند متعال است و از جهت حقانیت و درستى مطالب، معتبرترین کتاب به شمار مى رود. خداوند متعال، در قرآن کریم، در آیات متعددى درباره پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ سخن گفته است. در این آیات، گاهى به طور مستقیم و گاهى به شکل غیر مستقیم، پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ معرفى شده است. این معرفى در قالب هایى همچون، ستایش و تمجید از پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ، بیان اوصاف و شئونات، ذکر مقامات و مناقب و بیان عظمت روحى آن حضرت صورت گرفته. و جلوه هاى مختلف شخصیتى و رفتارى آن حضرت، تبیین شده است. آنچه که ما در این مقاله مى آوریم ذکر فهرست وار این جلوه ها در آیات کریمه است که در سه بخش کلى «نام ها و اوصاف»، «مقامات» و «مناقب» پیامبر اعظم ـ صلى الله علیه و آله ـ تنظیم شده است.

نام ها و اوصاف پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله در قرآن

نام هاى پیامبر صلى الله علیه و آله در قرآن

در برخى روایات، به نامهاى پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ در قرآن کریم اشاره شده است که ما در ضمن دو حدیث، آنها را بیان مى کنیم. در روایتى از امام باقر ـ علیه السلام ـ آمده است که فرمودند:

«إن لرسول الله ـ صلى الله علیه و آله ـ عشرة أسماء خمسة فى القرآن و خمسة لیست فى القرآن فاما التى فى القرآن، فمحمد و احمد و عبدالله و یس و ن.»

«براى رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله ـ ده نام است که پنج نام در قرآن و پنج نام در غیر قرآن است؛ آن نامهایى که در قرآن است عبارت اند از: "محمد" ، " احمد" ، "عبدالله" ، "یس" ، "ن".»

در روایتى از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است که «طه» از اسامى پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ است و معنى آن «یا طالب الحق الهادى الیه»، «اى کسى که طالب حقى و هدایت کننده به سوى آنى» است.



با توجه به این دو روایت، پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ ، در قرآن کریم به شش نام معرفى شده است که آیه هاى آن بدین شرح است:

1 ـ «محمد ـ صلى الله علیه و آله ـ»
«وَاْلَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلوُا الْصالِحاتْ وَ آمَنواْ بِما نُزِّل عَلى مُحَمَّدٍ وَ هُوَ اْلْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَعَنْهُمْ سَیْئاتِهِمْ وَ اَصْلَحَ بالَهُمْ»

در آیات دیگرى نیز این نام ذکر شده است که عبارت اند از: سوره آل عمران (2) آیه 144، سوره احزاب (33) آیه 40، سوره فتح (48) آیه 29.

2 ـ «احمد»:
«و اِذْ قالَ عیسَى اْبْنُ مَرْیَمَ یا بَنى اِسْرائیلَ اِنّى رَسوُلُ اْللّهِ اِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَىَّ مِنَ اْلتَوْراتِ وَ مُبَشِّراً بِرسُولٍ یَأْتى مِنْ بَعْدى اِسْمُهُ اَحْمَدْ فَلَمّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتْ قالوُا هذا سِحْرٌ مُبینْ»

3 ـ «عبدالله»:
« وَ اِنَّهُ لَمّا قامَ عَبْدُاْللّهِ یَدْعُوهُ کادُواْ یَکوُنُونَ عَلَیهِ لِبَداً»

4 ـ «یس»: «یس»
5 ـ «ن»: «نْ وَ اْلْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونْ»
6 ـ «طه»: «طه»

admin بازدید : 47 یکشنبه 18 اسفند 1392 نظرات (1)


توحید و مراتب توحید توحید از مهمترین محورهای اصول عقاید است. اهمیت این اصل اعتقادی آنگونه است که می توان قرآن کریم را که آخرین کتاب آسمانی است کتاب توحیدی نامید. توحید در فرهنگ دینی ـ قرآن و روایات ـ از جایگاه بسیار برجسته و ممتازی برخوردار است و تمام موضوعات و معارف در حوزه دین هر یک از راهی به موضوع توحید بر می گردند. حدیث شناسان و کارشناسان عالی علوم اسلامی که عهده دار جمع آوری روایات و بررسی و ارزیابی سندی و محتوایی آنها هستند بخش عمده ای را به مباحث توحیدی اختصاص داده اند. و در طول تاریخ اسلام آثار بسیار فراوانی در زمینه های مختلف مباحث توحید نگارش یافته است. توحید که رسالت اصلی اش تبیین مباحث مربوط به شناخت خدا، و خداپرستی و چگونگی دریافت و فهم یگانگی او و اسماء و صفات او است قلمرو بسیار گسترده و فراگیری دارد. آشنایی با راه های خداشناسی نیز یکی از مباحث مهم و ارزشمند توحید است. توحید مراتبی دارد: توحید ذات، توحید صفات، توحید افعال، توحید در عبادت.

بقیه در ادامه مطلب

admin بازدید : 55 یکشنبه 18 اسفند 1392 نظرات (1)

1ـ قرائت
قرائت، همان تلاوت و خواندن قرآن كریم است، یعنی هرگاه تلاوت قرآن به گونه‌ای باشد كه از نصّ وحی الهی حكایت كند و برحسبِ اجتهادِ یكی از قرّاء معروف ـ‌برپایه و اصول مضبوطی كه در علم قرائت شرط شده است‌ـ استوار باشد، قرائت قرآن تحقّق یافته است[1].
امام صادق،‌(ع)، می‌فرماید: «قرآن یكی بیش نیست و اختلاف بر سر قرائت آن، از جانب راویان (قاریان) صورت گرفته است»[2].
قرآن دارای نصّ واحدی است و اختلاف میان قرّاء بر سرِ بدست آوردن و رسیدن به آن نصّ واحد است و عوامل اختلاف چند چیز است:
1ـ اختلاف مصاحف اوّلیه، چه پیش از اقدام به یكسان كردن مصاحف در زمان عثمان و چه پس از آن.
2ـ نارسایی خط و نوشته‌های قرآن كه از هرگونه علایم مشخصه و حتّی از نقطه، عاری بوده است.
3ـ ابتدایی بودن خط، نزد عرب آن روز[3].
2ـ ترتیل
حضرت علی،‌(ع)، درباره معنای ترتیل می‌فرماید: «انتخاب محلّ مناسب برای وقف كردن و تلفّظ صحیح حروف»[4].
3ـ تجوید
علم تجوید، زاییده علم قرائت بوده و عبارت است از: قواعدی كه از قرائات سبعه، استنباط و تدوین گردیده است. در علم تجوید از مخارج و صفات حروف و سایر دستورهای تلاوت قرآن مجید، بحث می‌شود. نخستین كسی كه این علم را به رشته تحریر درآورد ابومزاحم موسی‌بن‌عبیدالله است كه در قرن چهارم می‌زیسته است[5].

admin بازدید : 49 یکشنبه 18 اسفند 1392 نظرات (1)

از قابليت هاي انحصاري اين تصاوير مي توان به موارد زير اشاره كرد :
1) قابليت چرخش سه بعدي تصاوير (180 × 360 درجه) با استفاده از موس
2) طبيعي بودن تصاوير و القاي حس واقعي حضور در محل
3) بررسي محل از نگاه خود
4) قابليت زوم بر روي تصاوير (با استفاده از غلطت بالا و پایین رونده موس)
5) قابليت استفاده از اين تصاوير براي محافظ صفحه نمايش (screen saver)

نحوه استفاده :
اگرچه اغلب کاربران در اولین نگاه متوجه امکانات این تصاویر خواهند شد اما بهتر است اشاره ای گذرا بر نحوه عملکرد آن داشته باشیم :
1) برای حرکت فقط باید ماوس را حرکت دهید تا به تمامی نقاط تصویر پاناروما دسترسی داشته باشید .
2) در این تصاویر شما می توانید به صورت مجازی لنز عکاسی را زوم کنید . از دکمه اسکرولر ماوس و یا کلیدهای PageUP و PageDown برای تعویض بزرگنمائی تصویر از لنز ۱۷ میلی متر تا لنز ۷۵ میلی متر استفاده کنید . ضمنا این کار را می توانید با نگاه داشتن کلید سمت راست ماوس و عقب و جلو کردن ماوس نیز انجام دهید .
3) برای انتخاب تصویر پاناروما ( سه بعدی ۱۸۰ در ۳۶۰ درجه ) به عنوان محافظ صفحه نمایش ( Screen Saver ) از کلید F5 استفاده کنید .(البته در ابتدا و قبل از اجرای تصویر آن را به محل مشخص و ثابتی انتقال دهید تا پس از فشردن کلید F5 ، تصویر همیشه از همانجا فراخوانی شود.)
4) برای خروج از کلید ESC استفاده کنید

 

 


برای دریافت فایل به ادامه مطلب مراجعه کنید

admin بازدید : 53 چهارشنبه 14 اسفند 1392 نظرات (2)


بهش گفتم: امام زمان (عج) رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم


گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!


گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان (عج) به ظاهر نیست ، به دله


گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
گفت: چرا؟


براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه میگیره. عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…


دیدم حالتش عوض شده

بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه


گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشماش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره


از فردا دیدم با چادر اومده
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 27
  • کل نظرات : 25
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 445
  • بازدید کلی : 6,946